بر پادشاهیِ ترک یک تن فرمان میراند و دیگران همه بندگان اویند.
وی کشور خود را به سنجاقها ( = ایالات) بخش بندی میکند و به هر یک فرمانروایی میفرستد و آنان را به خواست خود جا به جا میکند.
اما پیرامونِ شاه فرانسه را بزرگ زادگانی گرفته اند از تبار کهن، که رعایا ایشان را میشناسند و بدیشان مِهر میورزند و هریک را جاه و دستگاهی ست به ارث رسیده که شاه از ایشان وانمیتواند ستاند، مگر آنکه خویشتن را به خطر اندازد. از این رو، چون این دو را با هم بسنجند، ببیند که:
"گرفتنِ یک کشورِ ترک دشوار است، اما اگر کسی آن را گرفت نگاه داشتنِ آن آسان است. حال آنکه کشورِ فرانسه را از چندین جهت آسان تر میتوان گرفت، اما نگاه داشتنِ آن دشواریهای بزرگ دارد"...